طاها طاها ، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 51 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره
بابا فرامرزبابا فرامرز، تا این لحظه: 61 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره
وبلاگوبلاگ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

طاها پسر خوب مامان

پتروف فداکار

1392/9/16 14:48
307 بازدید
اشتراک گذاری

 

 زبان: فارسی  نویسنده: مجتبی ورشاوی
 نوع فایل: PDF
 تعداد صفحات: 12  ناشر: آی آر پی دی اف
 حجم کتاب: 132 کیلوبایت
توضیحات
تنش بین ابرقدرت‌های شرق وغرب به حداکثر خود رسیده بود و نظامیان هر دو جبهه در حالت آماده‌باش نظامی قرار گرفته بودند. در یک شب سرد در ۲۶سپتامبر سال ۱۹۸۳، استانیسلاو یوگرافوویچ پتروف یک سرهنگ دوم نیروهای موشکی استراتژیک سر کارش بود او به جای همکارش که به علتی نتوانسته بود در محل کار ظاهر شود ، پست می‌داد و آسمان شوروی را پایش می‌کرد… کمی از نیمه‌شب گذشته بود که پتروف هشداری از یک کامپیوتر گرفت : یک موشک اتمی از سوی آمریکا شلیک شده و مقصدش مسکو است!!! پروتکل نظامی از پیش تعریف‌ شده روس‌ها در چنین شرایطی این بود که همه سلاح‌های اتمی برای انجام یک ضد حمله به صورت سریع و آنی فعال شوند و پس از آن به مقامات نظامی و سیاسی اطلاع داده شود. صدای آلارم‌ها در پناهگاهی که پتروف در آن بود به گوش می‌رسید و نورهای قرمز به نشانه شناسایی موشک اتمی آمریکایی‌ها به وسیله ماهواره‌های روسی همه جا روشن بودند. ولی پتروف حس می‌کرد هشدار کامپیوترها درست نباشد ، او فکر کرد که اگر آمریکا واقعا قصد حمله به شوروی را داشته باشد از همه موشک‌هایش استفاده می‌کند و با پرتاب صرفا یک موشک ، فرصت ضدحمله را به روس‌ها نمی‌دهد. لحظاتی بعد استرس در پناهگاه بیشتر شد و همه افسرها در تشویش بودند چرا که کامپیوترها ، موشک‌های دوم ، سوم ، چهارم و پنجم را هم شناسایی کرده بودند. پتروف دو راه پیش رو داشت : به غریزه‌اش اعتماد کند و همه اخطارهای کامپیوترها را ناشی از اشتباه آنها بداند و یا طبق پروتکل نظامی ، سیستم موشکی شوروی را فعال کند و آغازگر جنگی شود که بی‌شک موجب مرگ میلیون‌ها نفر می‌شود.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)