طاها طاها ، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 51 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره
بابا فرامرزبابا فرامرز، تا این لحظه: 61 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره
وبلاگوبلاگ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

طاها پسر خوب مامان

بیسکویت سوخته!

زمانی که من بچه بودم،مادرم علاقه داشت گهگاهی غذای ساده صبحانه را برای شب هم آماده کند. یک شب را خوب یادم مانده که مادرم پس از گذراندن یک روز سخت و طولانی در سر کار، شام ساده ای مانند صبحانه تهیه کرده بود.   آن شب پس از زمان زیادی، مادرم بشقاب شام را با تخم مرغ، سوسیس و بیسکویت های بسیار سوخته، جلوی پدرم گذاشت. یادم می آید منتظر شدم ببینم آیا او هم متوجه سوختگی بیسکویتها شده است! در آن وقت، همه ی کاری که پدرم انجام داد این بود که دستش را به طرف بیسکویت دراز کرد، لبخندی به مادرم زد و از من پرسید که روزم در مدرسه چطور بود. خاطرم نیست که آن شب چه جوابی به پدرم دادم، اما کاملاً یادم هست که...
5 دی 1393

ما گنجشک ها...

گنجشک با خدا قهر بود …  روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: می آید ؛ من تنها  گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم  که دردهایش را در خود نگاه می دارد… و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند،   گنجشک هیچ نگفت و… خدا لب به سخن گشود :   با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست. گنجشک گفت :   لانه کوچکی داشتم، آرامگاه ...
5 دی 1393

دلمشغولی های یک مامان...

              مامان و بابا داشتند تلویزیون تماشا می کردند که مامان گفت: "من خسته ام دیگه دیر وقته، می رم  بخوابم". مامان بلند شد، به آشپزخانه رفت و مشغول تهیه ساندویچ های ناهار فردا شد، ظرف ها را شست، برای شام  فردا از فریزر گوشت بیرون آورد، قفسه ها را مرتب کرد، ظرف ها را خشک کرد و در کابینت قرار داد و کتری را برای صبحانه فردا از آب پر کرد. لباس های کثیف را در ماشین لباسشویی ریخت، پیراهنی را اتو کرد و دکمه لباسی را دوخت. اسباب بازی های روی زمین را جمع کرد و دفترچه تلفن را سرجایش در کشوی میز گذاشت. گلدان ها را آب داد، سطل آشغال ا...
5 دی 1393

ضرب المثل عمرو در امانت خیانت نکرد ، تو چرا؟

گاهی اتفاق می افتد که انسان از نزدیک ترین کسانی که همه گونه توقع و انتظار از او متصور است خیانت خلافی در امر امانت و راز داری می بیند که هرگز در مخیله اش چنان عمل غیر متصوره خطور نکرده است. در چنین موقعی و مورد با تعجب و تاثری زاید الوصف می گوید: عمرو در امانت خیانت نکرد تو چرا؟   و مقصود از این عمرو همان عمرو عاصی است که شیعیان نسبت به او از لحاظ خیانتی که داشت و خیانتی که در جنگ صفین نسبت به حضرت علی بن ابی طالب (ع) ورزیده با نظر بغض و عداوت می نگرند و به همین ملاحظه با استفاده از این ضرب المثل در واقع می خواهد بگویند که عمروعاص با آن همه خباثت ذاتی در حفظ امانت و اسرار امین بود تو چرا در لباس دوستی و خصوصیت خیانت و...
5 دی 1393

ضرب المثل هم خدا را می خواهد هم خرما را

  عبارت مثلی بالا در مورد آن دسته افراد حریص و طماع به کار می رود که بخواهند از دو نفع و فایده مغایر و مخالف یکدیگر سودمند گردند و حاضر نباشند از هیچ یک صرف نظر کنند . این گونه افراد از هر رهگذر حتی اگر به ضرر دیگران هم منتهی شود جلب نفع شخصی را از نظر دور نمی دارند .     قبیل عرب هر کدام بتی به نام داشتند که با آداب مخصوص به زیارت آن می رفتند و قربانی تقدیم می کردند . معروفترین بت های سرزمین عربستان عبارت بودند از : هبل بر وزن زحل ، ود بر وزن رد ، بعل بر وزن لعل ، منت ، عزی ، سعد ، سواع ، یغوث ، یعوق ، که تقریباً کلیه قبیل عرب در زمان جاهلیت آنها را می پرستیدند و قربانی می دادند .   علاوه بر بتهای م...
5 دی 1393